محمد بن عباس ذيل آيه وَ لكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ از حضرت باقر (ع) روايت كرده فرمود مراد از رحمة در اين آيه ولايت امير المؤمنين (ع) و منظور از «وَ الظَّالِمُونَ» كسانى هستند كه در حق آل محمد (ص) ستم نمودهاند كه در روز قيامت ياور و يارى كنندهاى ندارند.
ابن شهر آشوب از كتاب علوى بصرى در آيه: أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ روايت كرده كه گفت جماعتى از مردم يمن حضور پيغمبر اكرم (ص) شرفياب شده عرضه داشتند ما از نوادههاى پادشاه قديم از آل نوح ميباشيم و پيغمبر ما وصى و جانشينى كه نامش سام بود داشت و در كتاب خود خبر داده كه براى هر پيغمبر وصى ميباشد كه بعد از او جانشين و قائم مقام اوست و داراى معجزه و خوارق عادت است وصى شما كيست پيغمبر اكرم بامير المؤمنين (ع) اشاره فرمود مجددا عرضه داشتند كه اى پيغمبر آخر زمان ما از وصى شما درخواست داريم كه سام بن نوح را بما بنماياند پيغمبر اكرم (ص) بامير المؤمنين (ع) فرمود برخيز با اين جماعت بمسجد برو و دو ركعت نماز بجا آور و پس از آن در كنار محراب پاى خود را بزمين بزن تا باذن پروردگار سام بر شما ظاهر شود امير المؤمنين (ع) بفرموده آنحضرت بمسجد رفته و بعد از نماز پاى مبارك بزمين زد ناگاه زمين شكافته شده لحد و تابوتى نمايان گرديد پيرمردى با سيماى نورانى و چهرهاى زيبا از ميان تابوت برخاست و بامير المؤمنين (ع) سلام كرد و گفت شهادت ميدهم كه نيست خدائى جز خداوند يكتا و محمد (ص) رسول اوست و تو يا على (ع) وصى و خليفه بعد از محمدى و منم سام فرزند نوح. آن جماعت كه شاهد منظره آن صحنه بودند به صحيفهاى كه داشتند رجوع نموده ديدند كه سام بهمان وضعى است كه در صحيفه وصف شده آنگاه تقاضا كردند قسمتى از صحيفه را براى آنها تلاوت نمايد سورهاى از صحيفه را قرائت نمود و بر أمير المؤمنين (ع) درود فرستاده و بجايگاه خود رفته و خوابيد و از انظار پنهان شد تمام حاضرين گفتند «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» و قبول اسلام كرده ايمان آوردند و خداوند آيه أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ را نازل فرمود.
در كافى ذيل آيه شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ از عبد اللّه بن جندب روايت كرده گفت نامهاى حضور حضرت رضا (ع) نوشته بودم در جوابى كه مرقوم و ارسال داشتند فرموده بودند: اما بعد بدان كه خداوند محمد (ص) را امين وحى خود در ميان خلايق قرار داده بود و چون آنحضرت برحمت ايزدى پيوست ما اهلبيت حضرتش وارثان او و امينان خدا در روى زمين ميباشيم و تمام علوم از منايا و بلايا و انساب و غيره نزد ماست ما همينكه بصورت شخصى نظر افكنيم از ضميرش آگاه شده و ميزان ايمان و يا كفر و نفاقش را درك مىكنيم ما تمام شيعيان خود و حتى نام پدران و اجدادشان را ميدانيم، و مىشناسيم چه اشخاصى بر عهد دوستى ما استوار و با ما داخل بهشت خواهند شد ما خاندان آل عصمت وارثان انبياء و اوصياء ايشان بوده و در قرآن خداوند ما را به نيكى ياد فرموده و علوم قرآن در نزد ماست و ما اولى بدرك معارف و حقايق قرآنيم بديگران و نزديكترين مردميم برسول خدا و مائيم كه خداوند دين خود را براى ما تشريع فرمود آنجا كه ميفرمايد: «شرع لكم يا آل محمد (ص) من الدين ما وصى به نوحا و الذى اوحيناك يا محمد (ص)» تا آخر آيه و ما تمام علومى كه خداوند به پيغمبران سلف تعليم فرموده واجديم و ما ورثه انبياء اولو العزم و مورد خطاب «ان اقيموا الدين يا آل محمد و لا تتفرقوا» ميباشيم و ما شاهد كسانى هستيم كه بولايت امير المؤمنين (ع) كفر ورزيده و از دوستى آل محمد اعراض و دورى كردهاند.
قوله تعالى: وَ ما تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ ...14 و مختلف نشدند اهل اديان و ملل و از دين حق راه تفرقه و اختلاف نپيمودند مگر آنكه با علم و برهان و براستى و درستى آن معترف بوده و دانسته و فهميده تعدى و ستم نمودند. يعنى اهل كتاب پس از آنكه نعت و صفت محمد (ص) را در كتب خود تلاوت نمودند و شناختند و مسلمين پس از آنكه امير المؤمنين (ع) را شناختند و فضيلت و شرافت آن بزرگوار را از روى آيات قرآن و گفتار پيغمبر دانستند و فهميدند بر حضرتش حسد برده و راه تفرقه و اختلاف پيمودند و در احكام و مسائل حلال و حرام بآراء و هواى خود تمسك جستند و اگر فرموده خداوند در تقدير اول سبقت نگرفته بود كه تا روز قيامت و موعد مقرر در عذاب اين ستمگران و منافقين تعجيل نفرمايد همانا در بين ايشان فرمان هلاكت و نابودى داده ميشد و مؤمنين از كفار بواسطه نزول عذاب بر آنها جدا ميشدند و كسانيكه وارثان كتب آسمانى بودند مانند يهود و نصارى از پس پدران خود و اقوام گذشته در مورد محمد (ص) و قرآن سخت در شك و ترديد مانده و ايمان حقيقى نياوردند. مقصود يهود و نصاراى زمان پيغمبر است كه اكثر ايشان بآنحضرت ايمان نياوردند.
اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ ...17 خداست آن ذات مقدسى كه قرآن را بحق نازل فرموده تا بر طبق احكام آن و بر ميزان آيات و محكماتش اجراى عدالت شود و مراد از ميزان در اين آيه حقيقت وجود مقدس امير المؤمنين (ع) است بدليل آيه 7 سوره الرحمن كه ميفرمايد وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ آسمان را كاخى رفيع و بلند گردانيد و ميزان عدل و نظم را در جهان وضع فرمود، چه حضرت رضا (ع) فرمود در تفسير آيه مراد از آسمان پيغمبر اكرم (ص) و مقصود از ميزان امير المؤمنين (ع) و ائمه معصومين است كه پروردگار آنها را براى خلايق منصوب نموده و چنانچه پروردگار كتاب و قرآن را از آسمان فرو فرستاده تا راستى و كژى و زيادت و نقصان و فروماندگى و رجحان اشياء بآن معلوم گردد همچنين وسيله سنجيدن چيزها را پروردگار بخلايق اعلام نموده و نازل فرموده.
اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ 19 در كافى ذيل آيه فوق از ابى بصير روايت كرده گفت از حضرت صادق (ع) معناى آيه را سؤال نمودم فرمود خداوند بر ولايت امير المؤمنين (ع) لطف ميكند
مجددا عرض كردم معناى جمله «يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ» 20 چيست؟ فرمود مراد معرفت امير المؤمنين (ع) و ائمه ميباشد و «نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ» يعنى به بركت ولايت آل عصمت معرفت مؤمنين را زياد مىكنيم عرض كردم «ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ» 20 يعنى چه؟ فرمود براى كسانى كه ترك دوستى ما آل محمد (ص) نمودهاند در دولت حقه حضرت قائم عجل اللّه تعالى فرجه نصيبى نيست.
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى 23 و از امير المؤمنين (ع) روايت كرده فرمود در باره ما آل محمد آيه قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ نازل شده، و محافظت بر دوستى ما اهل بيت ندارند مگر مؤمنين.
وَ تَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ 44 اى محمد (ص) ستمكاران را مىبينى كه روز قيامت چون عذاب را بچشم مشاهده ميكنند با تأثر و حسرت ميگويند آيا راهى براى بازگشت بدنيا هست تا جبران كارهاى نارواى خود را بنمايند.
محمد بن عباس از حضرت باقر (ع) روايت كرده فرمود ستمكاران آل محمد (ص) چون امير المؤمنين (ع) را مشاهده كنند ميگويند پروردگارا ما را بدنيا بر گردان تا با آل محمد (ص) خير و نيكوئى نمائيم و غفلتهاى خود را جبران كنيم چه امير المؤمنين قسمت كننده بهشت و دوزخ است و حضرتش مأمور فرستادن ستمكاران بدوزخ است و آنها با ذلت و وحشت از گوشه چشم بآنحضرت نظر ميكنند در آنحال مؤمنين بآل محمد (ص) بايشان ميگويند همانا امروز ستمكاران اهل بيت در دوزخ باقى خواهند بود و كسى كه بتواند آنها را يارى كند جز خدا نيست پروردگار هر كه را بحالت گمراهى رها كند ديگر راه چاره و نجاتى نخواهد يافت.
قوله تعالى: وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجاب 51 سعد بن عبد اللّه در بصائر الدرجات از حضرت صادق (ع) روايت كرده فرمود رسول اكرم (ص) فرمود شبى كه مرا بمعراج بردند پروردگار از پس پرده غيب با من تكلم نمود و از جمله كلمات ذات اقدسش اين بود:
«يا محمد (ص) انا اللّه لا اله الا انا الخالق البارى المصور لى الاسمآء الحسنى يسبح لى ما فى السموات و ما فى الارض و انا العزيز الحكم يا محمد انى انا اللّه لا اله الا انا الاول فلا شيء قبلى و انا الاخر فلا شىء بعدى و انا الظاهر فلا شىء دونى و انا اللّه لا اله الا انا بكل شىء عليم يا محمد على (ع) اول من اخذ ميثاقه من الائمة يا محمد على آخر من قبض روحه من الائمة و هو الدابة التى يكلم الناس يا محمد على (ص) اظهره على جميع ما اوحيه اليك ليس لك ان تكتم منه شيئا يا محمد (ص) ابطنه الذى اسررته اليك فليس مما بينى و بينك سر دونه يا محمد (ص) على (ع) ما خلقت من حرام و حلال عليم به»
و فرمود اى محمد (ص) من خداى يگانه و يكتائى هستم و جز من خدائى نيست من آفريننده و ايجاد كننده و تصوير كننده موجودات هستم براى من اسامى نيكوئى است ستايش و تسبيح ميكنند براى من هر چه در آسمانها و زمين است من پروردگار غالب و مقتدر و دانا و حكيم هستم اى محمد (ص) من خدائى هستم اولى كه هيچ چيزى پيش از من وجود نداشت و آخرى هستم كه بعد از من موجودى نيست من ظاهر هويدا هستم و چيزى از من ظاهر و هويداتر نيست من پروردگارى هستم كه بجز من پروردگارى وجود ندارد و من بهر چيز آگاه و دانا هستم اى محمد (ص) على اول كسى است از ائمه كه از مردم براى او عهد و ميثاق گرفته و آخرين اشخاص است كه روح او را قبض مينمايم و او دابهاى است كه در آخر زمان با مردم تكلم مينمايد اى محمد (ص) على (ع) را آگاه و دانا كردم بر تمام آنچه بسوى تو وحى نمودم مبادا چيزى از على كتمان و پوشيده بدارى اى محمد (ص) على را بر اسرار خود مطلع و آگاه نموديم نيست سرى ميان من و تو مگر آنكه على آن را ميداند و بر آن واقف است اى محمد (ص) خلق نكردم هيچ حرام و حلالى را مگر آنكه على عالم و داناست بآن.
وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا 52 و صفار در بصائر الدرجات از جابر جعفى و ابى حمزه روايت كرده گفتند حضرت باقر (ع) فرمود مقصود از نور و صراط مستقيم آيه وجود مقدس امير المؤمنين است پروردگار به پيغمبرش امر فرمود كه خلايق را بسوى ولايت امير المؤمنين (ع) دعوت و رهبرى نمايد و اين ولايت راه راست و طريق مستقيم پروردگاريست كه تمام هستىهاى آسمانها و زمين در تحت حكومت و قدرت اوست و على امير المؤمنين (ع) خازن و مؤمن و حجة خداست بر تمام موجودات آسمانها و زمين و همانا بازگشت تمام كارها بسوى خدا منتهى ميشود.
نظرات شما عزیزان: